از 0 تا 100 در کمتر از 2 ساعت!

سلام به همه من یک Okie زندگی در میسوری و لذت بردن از هر بیت از زندگی! من در یک شهر کوچک که در آن خانواده من عا

توسط HASHTADONOH در 31 تیر 1399
:jumpyسلام به همه من یک Okie زندگی در میسوری و لذت بردن از هر بیت از زندگی! من در یک شهر کوچک که در آن خانواده من عاشق حیوانات و به راحتی از بودن در یک خوب "رها کردن" منطقه اجازه به خود ما مزرعه کوچک از انواع. ما تا به حال یک معشوق مجموعه ای از اسب و یک خر و سگ و گربه و ماهی کور گاو و 3 جوجه. من خیلی به حال تام و هاکلبری نوع دوران کودکی و آن همه گنج - قبل از من می دانستم که وجود دارد سینما یا اسکیت روی غلطک. زندگی در مورد مراقبت از سالمندان همسایه (تا آنجا که 15 مایل بود هنوز هم یک همسایه) و یادگیری به عنوان آنجا که ممکن است به عنوان به سرعت به عنوان امکان پذیر است به طوری که ما می تواند سوار دوچرخه ما/اسب! اوه خاطرات! در حال حاضر سریع به جلو 20ish سال و من باید خودم جای که من خاطرات یک بار دیگر با یکی دوست دارم. من می خواهم بگویم من مرغ سفر آغاز شد زمانی که من دانشجوی سال دوم در دبیرستان. زندگی من تا به حال حرف و همه چیز را من می دانستم که تغییر کرده است. این یکی از سخت ترین دوران زندگی من است. من دوستان ساخته شده به راحتی و به زودی یاد گرفتم برای پر کردن زندگی با فیلم و اسکیت و صحبت کردن در تلفن ، این اتفاق تا روز خواهر من برگشتم از یک گروه کوچک همراه با تخم مرغ! آره مادر من نبود خانه نشده است و من هم از فرصت است. من به سرعت آنها را از یخچال که آنها تا به حال شده است برای حداقل 3 ساعت) و لگد برادر من خاموش کامپیوتر و شروع به خواندن هر چیزی من می تواند پیدا کنید. یک جعبه مقوایی من ثابت, لامپ یک حوله و 2 حوله کاغذی بعد من تنظیم شد من اول تخم مرغ! خواهر من بود سریع برای گفتن به من گفت: آخه من مادر آنها خواهد بود خوب برای خوردن و شروع به گفتن یک بیت از همه من آموخته بود (4 ساعت بعد و من تا به حال جزئیات زیادی) من penciled یک 'X' و 'O' و تبدیل هر یک قبل از مدرسه و بعد از مدرسه و درست قبل از خواب. من می پاشیدن آب بر روی حوله کاغذی که من به آرامی آنها را روی حوله نرم. من لامپ خسته می شود و اغلب من می خواهم پیدا کردن 60watt لامپ در حال استراحت بر روی تخم مرغ وقتی که من به خانه تا زمانی که من ریز تقلب کردن چیزی. من می خواهم از جوجه تا آنجا که من اغلب بیدار تفکر آنها شکل نگرفت. من نگران در حالی که در مدرسه و با عجله خانه را به نوبه خود و بررسی بر روی آنها - من امیدوار چیزی خواهد آمد که در ماه آینده. شهر من دوستان خندید و فکر می کردم آجیل. . سپس یک روز من آن را شنیده و من فکر می کردم آجیل! من به آن دختر کوچک برای ساعت! او انقلابي با مقدار مسئله (آخرین بخش از پوسته چسب بود به او) و سپس 3 بیشتر آمد بیش از 6 روز آینده. یکی از یوغ گونی کنار من تا به حال به کمک (با موچین از داخل به خارج) و یک نگاه مومیایی با کیسه های خیلی سخت و تنگ در اطراف آن است. همه آنها از آن ساخته شده و ما همه پولت و به دنبال من هر جایی که در اطراف خانه و پاسخ هر بار به نام من به آنها! من نمی دانم در مورد نژاد و یا چگونه به رابطه جنسی اما یک ماه بعد من دوباره به خانه آنها (ما هنوز هم نمی توانست :( بانویی به نام به من بگویید مادر است که آنها در واقع دختران و تخمگذار. من یاد گرفتم خیلی با تجربه است. حرکت رو به جلو به سال 2011 من یک مادر و خود من محل با همسایگان که جوجه. آره من دوباره آن را انجام دهد و تا به حال به خروس و دو مرغ. موز زیبا قهوه ای قرمز آمریکا که برنده جایزه قهرمان در نمایشگاه محلی و توسط هر کس دوست داشت (نام مادر شد Clementine). داستان ما می تواند بگوید از او. ما از دست او به زودی پس از تولد 8 به یک حمله در سال گذشته و آن را در مورد کشته شدن ما. او خواهد آمد که تا کنون ما به نام خیلی فعال بودم و فقط یکی از این جوجه ها که شما می دانید خاص هستند. موز همچنین گذاشته 2-3 بار در هفته در 8 سال! کسانی که 4 ویژه نوزادان منجر به عشق واقعی من از جوجه و گرسنگی به یاد همه من می توانید به کمک به آنها را رشد. من نیز با توجه به یک بچه اردک به عنوان یک هدیه 4 سال پیش و نه دانستن نژاد رفت و به سرعت به محل خرید کردم و 4 بیشتر است. نتایج - اشکال کوچک, Polka Dot, واقعا, و قند. Muscovys. نهایی دست دادن موز در زمان برخی از شادی است که برای یک زمان اما با گذشت زمان می آید یادآوری برای زندگی و شناخت ما به عنوان یک خانواده نگه داشتن جوجه ها ما تصمیم گرفتیم ما می خواستیم به پرش در دوباره. در حال حاضر پس از دست دادن این نقطه در ماه گذشته (حمله) ما فقط باید واقعا چپ ما اصل است. یکشنبه, جولای 15th, ما ساخته شده یک بداهتا سفر به هرزه درایی جوجه کشی به خرید یک جعبه. 2 ساعت بعد ما در حال رانندگی در خانه با 2 گفت: "این دیوانه است" با بزرگترین لبخند همیشه! آره ما آن را انجام داد و در حال حاضر یکی دیگر از ماجراجویی آغاز می شود که در حال حاضر آوردن خاطرات جدید به لبخند مورد.
من مشتاقانه منتظر به دست آوردن دانش و بینش از همه شما که ما را در این جهش از 0 تا 100!
با تشکر از شما!
~کمی از زندگی

tinyurlis.gdv.gdv.htclck.ruulvis.netshrtco.de
آخرین مطالب
مقالات مشابه
نظرات کاربرن